در این دل نوشته؛ با مسئلهای آشنا روبرو میشویم و آنهم ترفندهای نیروهای بازدارنده برای منحرف کردن انسان و درگیر کردن او با بیماری اعتیاد. اینکه این نیروها چگونه میتوانند از مسئلهای بسیار ارزشی، انسان را به انتهای تاریکی هدایت کنند.
اولین بار با چند تا از دوستانم رفتیم و یک نخ سیگار خریدیم، اولش بلد نبودیم و همان یک نخ را هم ۳ نفری میکشیدیم ولی همینطور الکی الکی جدی شد. آن موقع من اول دبیرستان بودم و میخواستم ادای بازیگر فیلم موردعلاقهام را دربیاورم. بعد از چند مدت در پارکینگ موتورسیکلتها چند دقیقه قبل از اینکه زنگ به صدا دربیاید با یکی از دوستان بهاصطلاح پایهام میرفتیم و همانجا سیگارمان را دود میکردیم.
نخ ,اینکه ,یک ,مسئلهای ,انسان ,الکی ,یک نخ ,بازیگر فیلم ,ادای بازیگر ,میخواستم ادای ,بودم و
درباره این سایت